گیگیلی...!

وبلاگی برای جوان هایی با کالیبر گشاد...

گیگیلی...!

وبلاگی برای جوان هایی با کالیبر گشاد...

گیگیلی و صبحانه

امروز ساعت 11.45 از خواب بیدار شدم هوس یه صبحانه دبش کرده بودم هیچکس هم خونه نبود دست صورتم رو شستم یه چایی واسه خودم درست کردم نون رو از تو یخچال در اوردم گذاشتم تو توستر که گرم بشه نون پنیر و گردو هم از تو یخچال در اوردم بعد یادم افتاد گوجه و خیار هم حال میده یه گوجه قرمز با یه خیار قلمی هم ورداشتم شستم....آخ....خسته شدم...صبحانه خوردن چقدر کار داره...ولی عزمم رو جزم کرده بودم که این کار رو انجام بدم خلاصه خیار هم پوست کردم و نشستم به صبحانه خوردن...البته جلوی تی وی...بعد که قشنگ خوردم و سیر شدم پریدم پشت پی سی تا یه ذره وبلاگ بنویسم...اه...زنگ خونمون داره میخوره وایسید برم در خونه رو باز کنم الان میام................ گندتون بزنه....بابام بود رفته ناهار کباب گرفته....حالا من که سیرم چه جوری ناهار بخورم....اه....من عاشق کبابم....نونای چربشو نگاه... برو دیگه خسته شدم...اعصابم هم خورده میرم تی وی ببینم می چف میبینم شاید گشنم شد نشستم ناهار هم خورد...بای
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد