گیگیلی...!

وبلاگی برای جوان هایی با کالیبر گشاد...

گیگیلی...!

وبلاگی برای جوان هایی با کالیبر گشاد...

گیگیلی و حرامزاده

امروز ساعت 11 از خواب بیدارم کردن ...یعنی داداشم , گوگولی بیدارم کرد

داستان از این قرار بود که داداش گوگولی وقتی جاهل بود یه کارایی کرده بود (منظور تلم تولوم هست) که حالا که زن گرفته گندش در امده و حالا امده بود دنبال من تا گندش و یه جوری ماست مالی کنیم...خلاصه ما رو بیدار کرد و برد پیش اون دختر خانم ثابق که یه چیزی بزاریم کف دستش تا نیاد زندگی گوگولی مون رو بهم بریزه...حالا این ها اصل داستان نیست اصل داستان اینه که این خانم از اغا داداش ما ( این اغا...نه اون اقا چون احتمالا تا الان خانمش از اقایی انداختتش و به اغایی نائلش کرده) بچه دار شده بودن

و قاعدتا این بچه حرومزاده محسوب میشه ولی هرچی من به این بچه نگاه میکردم اثر از حرامزادگی درش نمی دیدم...تا جایی که من میدونم حرومزاده ها یه ریش کم پشتی دارن و پیرهن ابی کم رنگ یا خاکستر و خاکی می پوشن و رو شلوار میندازن و با یه شلوار پارچه ای که بسته به رنگ لباس از مشکی هست تا خاکی میپوشن به همراه یک عدد کلت و بی سیم که در بین مردم هم به لباس شخصی معروفن چون زشت بگن حرومزاده...ولی این بچه خیلی معصوم بود و 2 سالش هم بیشتر نبود بخاطر همین ریش نداشتنش طبیعی هست ولی بقی پارامتر ها چی؟؟؟

حالا من میرم تی وی ببینم شما اگه می دونید چرا این بچه فرق داشت همین جا نظرتون رو بگید من بعد میام میخونم ببینم قضیه چیه...بای

گیگیلی و چند کارگر

امروز یادم نیست ساعت چند بیدار شدم ولی یادم هست که رفتم بیرون و چند کارگر دیدم ... یکی با بیل سر میدان نشسته بود یکی بدون بیل پشت درهای میله ای سبز رنگ کارخانه پارچه بافی ای که به تازگی ورشکسته شده بود نشسته بود یکی در صف 2 کیلومتری مرغ برای گرفتن مرغ کیلویی 50 تومن ارزانتر از مغازه آن ور خیابان ایستاده بود یکی در صف 1.5 کیلومتری بانک برای گرفتن یارانه ها بود (اون نیم کیلومتر بقیه تو صف عابر بانک بودن) یکی در حال رانندگی با تاکسی بعد از شیفت کاری صبحش بود یکی پیر شده بود و دیگر توان کارگری نداشت و لباس نارنجی شهرداری پوشیده بود و داشت کنار جدول خیابان را که دیروز من پوست شکلاتم را به منظور اشتغال زایی انداخته بودم جمع میکرد یکی داشت با مامور زحمت کش گاز که زحمت کشیده بود و گازش را قطع کرده بود بحث می کرد یکی که گازشان قطع شده بود آن طرف تر مرده بود و مگس ها داشتن قربون صدقه اش میرفتند و دورش میگشتند... یکی با همسرش در حال تلم تولوم بود تا بچه های بیشتری داشته باشد و بتواند یارانه بیشتری دریافت کند آخر بچه های این روز ها که دیگر به شیر خشک و پوشک و دوا و درمان و تحصیل نیاز ندارن خودشان بزرگ میشوند و صرفا تولید بچه به منظور گرفتن 45 هزار تومان یارانه بیشتر است دوقولو باشد که چه بهتر میشود 90 هزارتومان یکی دیگر منتظر انتخابات بعدی بود تا شاید از کنار انتخابات یک گونی سیب زمینی گیرش بیاید و یکی دو سال را با آن سر کند یکی که داشت با کبریت بی خطر بازی میکرد را دیدم که آتش گرفته بود و اصلا هم به خاط این که کارگر بی کاری بود آتش نگرفته بود اخر مگر میشود یک کارگر بی کار باشد آن که دیگر کارگر نیست آن بیکارگر است یکی که پارتی داشت سوار لکسوس شده بود و چون دیپلم ردی بود داشت میرفت مدرک فوق لیسانس مدیریتش را بگیرد و بشود مدیر همان کارخانه پارچه بافی که درهای میله ای سبز رنگی داشت و آن کارخانه را راه اندازی کند تا یکی دو ماه دیگر آن کار گر بیکار را بر سر کار بگذارد ( یعنی اشتغال زایی کنه معنی دیگه ای ازش استنبات نکنید) و دوباره کارخانه را تعطیل کند چون ورشکسته میشود و کلا چون کشور ما خیلی با کلاس است و همه چیزش در حد جهانی است قیمت آب و برق و گاز و بنزین و نان و گاهی اوقات هم چند برابر جهانی مثل ماشین و لباس و خانه همه کارگر ها خوشحال بودند و بر لبانشان لبخندی زیبا حتی آن که مرده و مگس ها دورش میگشتند بود و از این که امروز روزشان بود در پوست خود نمی گنجیدند به خاطر همین که در پوست خود نمی گنجیدند رشد کرده بودند و لباس هایشان پاره شده بود

من کلا به کار و کارگری اعتقاد ندارم و فقط از اون جایی که این کار کلاس داره و مردم ما هم جو زده هستند و امروز هرجا اسم کارگر ببینن میرن سر میزنن ببینن چه خبره امدم این وبلاگ رو نوشتم و باز هم چون امروز کلاس داره خواستم به کارگرها تبریک بگم روزشون رو...همین...میرم تی وی ببینم...بای

گیگیلی و 10 نکته عروسی سلطنتی

جمعه ساعت 12.5 از خواب پاشدم دیدم تی وی داره عروسی سلطنتی پخش میکنه ما هم که بیکار نشستیم دیدیم و به یه سری نکات پی بردم

1. خاک بر سرا پول ندادن یه حلقه درست حسابی بخرن بیاین ببرمتون بغالی سر کوچمون حلقه هاش شیک تر و قشنگ تره

2. خاک بر سرا واسه این که حلقه ارزون تر تموم بشه از عرضش که زده بودن از قطرش هم زدن بودن به طوری که حلقه رو با زور کردن تو دست عروس

3.این کیشیش ریا کار هم اونجا داره میگه هرکی اعتراض داره بگه در غیر این صورت زبان به کام بگیره...حالا می امدیم و اون وسط یکی اعتراض میکرد و عرس و هم میپرید تو بغلش و خداحافظ شما اون وقت تو چه غلتی میخواستی بکنی جلوی اون همه ملت

4.خاک بر سر مادر شوهر با اون لباس جیغش...زنیکه 90 سالته خجالت نمی کشی؟ یاده همون ضرب المثل معروف که میگه خجالت رو باید پیر زنی بکشه که با شرت گل گلی پشت متور وسپا تک چرخ میزنه افتادم...این هم همون بود...واقعا که

5.خاک بر سرا این پسره کچل چیه؟ خسیس ها حداقل یه چهارتا شاخه مو تو سر این دوماد خاک بر سر می کاشتین... به خدا پری روز دیدم رفته گره سر کوچمون هم مو کاشته

6.خاک بر سرا عروس رو یه آرایشگاه نبرده بودن...درسته دختر از رعیت گرفتید آرایش که اصلا پیش کشتون حالا از این ناخن مصنوعی ها نمی چسبونید به ناخنش لااقل ناخنش و لاک میزدید دختر همسایمون قربونش بشم 12 سالشه میخواد بره سر کوچه چس فیل بخره بیشتر آرایش میکنه

7.خاک بر سر ا ماشین که نداشتن گل بزنن کالسکه رو هم گل نزده بودن تازه این داماد بی فرهنگ حالا خوبه خودشون میگن لیدیز فرست ... اول پرید سوار کالسکه شد

8.این از همه مهم تره...خاک بر سرای ندید بدید اولش که امدن رو ایوان جمعیت و که دیدن گفتن wow اولاندش که واسه من wow wow نکن من خودم اینگلیس فولم...دوما کل این جمعیت انگشت کوچیکه جمعیتی که میاد نماز جمعه به امامت ایت الله احمد جون خاتمی هم نمیشه یه بار دیدی احمد جون بگه wow

بی جنبه های ندید بدید دهاتی...

9.بوسشون هم که دوتا بوس کردن که هیچ...بابا یه زبونی چیزی...تاحالا بوس نکرده بودین یعنی؟؟؟

10.شام ککتل....فکر کن تو ایران شام ککتل بدی بعد عروسی عمه و خاله و دائی و عمو تا دو سال به خاطر بی احترامی که بهشون شده جواب سلامت هم نمی دن

...بای

گیگیلی و دوستان

پنجشنبه ساعت 6 صبح با زنگ یکی از دوستام بیدار شدم...

دوستم: گیگیل بپر وسیله هاتو جمع کن نیم ساعت دیگه دمه خونتونیم میخوایم بریم شمال

گیگیل (یعنی بنده ) اول این جوری بعد هم این جوری بعدش هم (یعنی تق تلفن رو قطع کردم و خوابیدم)

1 دقیقه بعد یکی از دوستام که اسمش محمود هست و ما بهش میگیم مموتی و من با هاش خیلی رو در بایستی دارم زنگ زد

مموتی: سلام گیگیل جان...احوال شما...حال مامان بابا و رایانه ها(البته تو خواب بودم نفهمیدم گفت رایانه یا یارانه) چه طوره؟ ممه رو هنوز لولو نبرده؟ (این ها اصطلاحات خودمون هست شما متوجه نمیشی پیش زمینه تاریخی داره)

گیگیل (یعنی بنده ) پشت تلفن از شدت خواب این جوری  موقع صحبت کردن این جوری  احوال پرسی و اینا کردیم

مموتی: گیگیل شرمنده مزاحم شدم...اقا من هم دارم با دوستات میرم شمال...صفر استانی نه ها...گردش...مثل این که شما زیاد مشتاق نبودی دوستان گفتن من زنگ بزنم بهتون چون روی من رو زمین نمیندازین ازتون خواهش کنم بیاید بریم شمال

حالا یه چیزی بگم در مورد این مموتی...این مموتی قبلا همش در حال کار بود و اینا...اصلا نمی شد باهاش در مورد تفریح حرف زد...البته پشت تلفن این جوری بود چون کارش یه چیزی بود که مجبور بود زیاد وانمود کنه که در حال کار های مهم هست و اینا ...بعد خب منم تعجب کردم این چی شده میخواد بره گردش پرسیدم مموتی کارت چی پس؟

مموتی: آقا دست رو دلم نزار که خونه(خانه نه ها...خون است)...با استا کارم دعوام شده اساسی...یه چند روزه سر کار نمیرم

منم ناراحت شدم که مموتی دیگه سر کار نمیره گفتم باهاتون میام شمال

اقا ما هنوز میام شمال از دهنمون بیرون نیومده بود مموتی هم گفت سرشو بمال و پشت تلفن اینجوری با دوستم

بعدش هم از شدت خنده تلفن رو قطع کردن و ما هم فهمیدیم سر کاریم

بعدش هم خوابیدم تا الان...این دفعه دیگه به جان عزیزم حال ندارم...برو بزار بگیرم بخوابم...بای

گیگیلی و حلال و حرام

امروز ساعت 12.07 دقیقه از خواب پا شدم...فردا امتحان دینی دارم...کتاب دینی رو باز کردم بخش حرام و حلال و بخونم...

نوشته بود

چیز های حلال

آب

ماء الشعیر بدون الکل

گوشت خر و گاو و اینا ( من نمی فهمم یه رستوران وقتی به آدم گوشت خر میده مردم واسه چی شاکی میشن گوشت به این حلالی)

خون پشه

خون بد حجاب؟؟؟!!!

من و میگی ... خون بد حجاب؟؟؟!!!

بعد دیگه خسته شدم رفتم سراغ محرمات

جیش

ماء الشعیر با الکل

گوشت سگ و خوک ( خدایی یاد بگیرین از این خارجی ها گوشت خوک بهشون می دن هیچی هم نمیگن ... تازه حرام هم هست...اون وقت شما گوشت خر بهتون میدن شاکی میشین...)

صیغه 41 ام و زن 5 ام همزمان

و

اینترنت غیر حلال؟؟؟!!!

من و میگی ... اینترنت غیر حلال؟؟؟!!!

من تو هر چیزی گیگیلی (یعنی گشاد) باشم تو مسائل دینی کاملا جدی هستم

واسه همین زنگ زدم دفتر اقای کنی ( با "ک" "او" دار نخونیدا...گفتم نخون چرا میخونی؟؟؟ تنت میخواره دیگه وقتی بردنت کهریزک دیگه به من ربطی نداره)

اون ور خط: سلام برادر بفرمایید

این ور خط گیگیلی (یعنی من) اقا سلام ... ببخشید اقا مهدی هستن

اون ور خط: برادر خیلی معذرت میخوام ولی اقا خواب هستن

این ور خط: خواب هستن؟ ایشون چجوری میرن خبرگان پس

اون ور خط: اقای تمساح میرن بجاشون

منم پیش خودم گفتم دمش گرم مهدیم که پس از خودمونه...اون روز اول دیدم رو ویلچر نشسته ها گفتم شاید پاش درد میکنه...نگو ایشون کلا گیگیلی( یعنی گشاد) هستن

خلاصه خدا حافظی کردم

زنگ زدم به اقای خاتمی ( البته از نوع احمد نه محمد...هر چند مترادفن ولی هر گردی که گردو نیست هر کی که سیبیل داره بابات نیست...بگو دوچرخه...سیبیل بابات میچرخه...هه هه هه هه)

بعد از احوال پرسی با احمد جون بهش گفتم که احمد جون اقا من سوال دارم

احمد جون هم بهم گفت جونم عزیز دلم بگو

واسش تعریف کردم که تو کتاب دینیمون نوشته اینترنت غیر حلال ... حرام است ... الان اینترنت حلال چی هست اصلا و ما که تا حالا از اینترنت غیر حلال استفاده میکردیم باید چی کار کنیم که تطهیر بشیم

احمد جون: فعلا تا وقتی که به اینترنت حلال دسترسی نداریم باید فقط از سایت های فارس نیوز و رجا نیوز بازدید کنیم اگر بنا به ضرورت ناچار شدیم می تونیم از بلاگ اسکای هم استفاده کنیم ولی احتیات واجب اونه که بعدش حتما غسل بگیریم و خون چهارتا بد حجاب رو محض رضای خدا بریزیم با نیت قربتا الله و 7 هزارتومن هم به عنوان سهم امام بدی به بیمارستان امام چون بنزین هم یارانه هاش رو برداشتن و امبولانس های اونها برای این که بتونن مناطق بیابونی و پرت و پلای شهر رو پوشش بدن و از بیمار ها بهتر پذیرایی کنن نیاز به بنزین دارن و اگر هم صفحه با استناد به قانون جرایم رایانه ای دسترسۍ به تارنماۍ فراخوانده شده امکان پذیر نمۍ باشد رو مشاهده کردید ( حتی سایت لغتنامه دهخدا) شما محارب هستید و هیچ کاری برای شما نمی شود کرد و باید شما رو حد زد...

این احمد جون خیلی تو مسائل دینی جدی هست...ولی دلش مثل یه گنجیشک پاکه...الهی قوربونش بشم

من چون ضرورت ایجاد کرده بود وارد بلاگ اسکای شدم که بهتون خبر بدم دوییدم پشت نت که یه وقت دچار گناه و معصیت نشین و از احکامش خبر داشته باشین...حالا برم یه ذره غسل کنم و خون بد حجاب بریزم 7 هزارتومن هم برای سهم امام بدم به بیمارستان امام و تی وی ببینم...بای