گیگیلی...!

وبلاگی برای جوان هایی با کالیبر گشاد...

گیگیلی...!

وبلاگی برای جوان هایی با کالیبر گشاد...

گیگیلی و مدیریت جهانی

امروز همون 8 که حسین زنگ زد از خواب بیدار شدم...بعد خب چون بیکار بودم تصمیم گرفتم مدیریت جهانی کنم...

چرا تعجب میکنی؟ مدیریت جهانی که کاری نداره همه میتونن بکنن فقط احتیاج به ابزار لازم داره

1.رو به مقدار پر ("پ" "او"داره)

2.دهنی از نوع بی چاک

3.گذراندن تمام دوره های تخصصی فحش دادن...از نوع "ک" دار باشه بهتره

4.داشتن مدرک دکترا خالی بندی و لاف زنی از دانشگاه بین المللی آبادان( آبادانی ها به دل نگیرن)

5.ممه ای که لولو برده باشه

6.آفتابه برای ریختن آب در جاهایی که می سوزه

7.داشتن دشمن به تعداد موهای دم خر...کره خر هم میشه

8.داشتن 63 درصد

9.داشتن جرات برای در افتادن با کوسه از نوع زمینی

10.داشتنی مغزی خراب

11.داشتن قیافه ای کریه المنظر

12.توانایی نرفتن حمام به طور کلی

13.توانایی پوشیدن کاپشن در تمام فصول

14.داشتن عورتی بزرگ که بتوانید پشت ان مخفی شوید

15.داشتن محلی برای دفع شیشه های نوشابه در ماتحت مخالفان

16.داشتن سیب زمینی به مقدار کافی

17.داشتن روحیه کودکانه برای قهر

18.داشتن هاله نورانی

19.داشتن اسفندیار از نوع رحیم مشائی

20.و اخرین و مهمترین داشتن رمال و جن گیر ماهر


همین


دیدی کاری نداشت...حالا من واجد همه شرایط هستم...دارم میرم مدیریت جهانی کنم...بای

گیگیلی و پیام تسلیت

امروز صبح ساعت 8 حسین بهم زنگ زد و خبر شهید شدن اسامه را به من داد...البته خیلی عذرخواهی کرد که حواسش نبوده اینجا ساعت 8 صبح هست چون اونجا ساعت 11 شب بوده

منم بخشیدمش

حالا لازم دیدم که به نوبه خودم این ضایعه (یعنی شهادت اسامه و فرزند فقیدش) رو به علی جان و مموتی عزیزم تسلیت عرض کنم انشاالله باقی عمر ایشون بچسبه تنگ عمر شما و همچنین لازم میدونم به خانواده روغن لادن و هرکسی که اسمش لادن هست تسلیت بگم چون ایشون فرزند همه شماست


با احترامات خانواده گیگیل پور

برم تی وی ببینم شایدم هنوز نمرده باشه...بای

گیگیلی و حرامزاده

امروز ساعت 11 از خواب بیدارم کردن ...یعنی داداشم , گوگولی بیدارم کرد

داستان از این قرار بود که داداش گوگولی وقتی جاهل بود یه کارایی کرده بود (منظور تلم تولوم هست) که حالا که زن گرفته گندش در امده و حالا امده بود دنبال من تا گندش و یه جوری ماست مالی کنیم...خلاصه ما رو بیدار کرد و برد پیش اون دختر خانم ثابق که یه چیزی بزاریم کف دستش تا نیاد زندگی گوگولی مون رو بهم بریزه...حالا این ها اصل داستان نیست اصل داستان اینه که این خانم از اغا داداش ما ( این اغا...نه اون اقا چون احتمالا تا الان خانمش از اقایی انداختتش و به اغایی نائلش کرده) بچه دار شده بودن

و قاعدتا این بچه حرومزاده محسوب میشه ولی هرچی من به این بچه نگاه میکردم اثر از حرامزادگی درش نمی دیدم...تا جایی که من میدونم حرومزاده ها یه ریش کم پشتی دارن و پیرهن ابی کم رنگ یا خاکستر و خاکی می پوشن و رو شلوار میندازن و با یه شلوار پارچه ای که بسته به رنگ لباس از مشکی هست تا خاکی میپوشن به همراه یک عدد کلت و بی سیم که در بین مردم هم به لباس شخصی معروفن چون زشت بگن حرومزاده...ولی این بچه خیلی معصوم بود و 2 سالش هم بیشتر نبود بخاطر همین ریش نداشتنش طبیعی هست ولی بقی پارامتر ها چی؟؟؟

حالا من میرم تی وی ببینم شما اگه می دونید چرا این بچه فرق داشت همین جا نظرتون رو بگید من بعد میام میخونم ببینم قضیه چیه...بای

گیگیلی و چند کارگر

امروز یادم نیست ساعت چند بیدار شدم ولی یادم هست که رفتم بیرون و چند کارگر دیدم ... یکی با بیل سر میدان نشسته بود یکی بدون بیل پشت درهای میله ای سبز رنگ کارخانه پارچه بافی ای که به تازگی ورشکسته شده بود نشسته بود یکی در صف 2 کیلومتری مرغ برای گرفتن مرغ کیلویی 50 تومن ارزانتر از مغازه آن ور خیابان ایستاده بود یکی در صف 1.5 کیلومتری بانک برای گرفتن یارانه ها بود (اون نیم کیلومتر بقیه تو صف عابر بانک بودن) یکی در حال رانندگی با تاکسی بعد از شیفت کاری صبحش بود یکی پیر شده بود و دیگر توان کارگری نداشت و لباس نارنجی شهرداری پوشیده بود و داشت کنار جدول خیابان را که دیروز من پوست شکلاتم را به منظور اشتغال زایی انداخته بودم جمع میکرد یکی داشت با مامور زحمت کش گاز که زحمت کشیده بود و گازش را قطع کرده بود بحث می کرد یکی که گازشان قطع شده بود آن طرف تر مرده بود و مگس ها داشتن قربون صدقه اش میرفتند و دورش میگشتند... یکی با همسرش در حال تلم تولوم بود تا بچه های بیشتری داشته باشد و بتواند یارانه بیشتری دریافت کند آخر بچه های این روز ها که دیگر به شیر خشک و پوشک و دوا و درمان و تحصیل نیاز ندارن خودشان بزرگ میشوند و صرفا تولید بچه به منظور گرفتن 45 هزار تومان یارانه بیشتر است دوقولو باشد که چه بهتر میشود 90 هزارتومان یکی دیگر منتظر انتخابات بعدی بود تا شاید از کنار انتخابات یک گونی سیب زمینی گیرش بیاید و یکی دو سال را با آن سر کند یکی که داشت با کبریت بی خطر بازی میکرد را دیدم که آتش گرفته بود و اصلا هم به خاط این که کارگر بی کاری بود آتش نگرفته بود اخر مگر میشود یک کارگر بی کار باشد آن که دیگر کارگر نیست آن بیکارگر است یکی که پارتی داشت سوار لکسوس شده بود و چون دیپلم ردی بود داشت میرفت مدرک فوق لیسانس مدیریتش را بگیرد و بشود مدیر همان کارخانه پارچه بافی که درهای میله ای سبز رنگی داشت و آن کارخانه را راه اندازی کند تا یکی دو ماه دیگر آن کار گر بیکار را بر سر کار بگذارد ( یعنی اشتغال زایی کنه معنی دیگه ای ازش استنبات نکنید) و دوباره کارخانه را تعطیل کند چون ورشکسته میشود و کلا چون کشور ما خیلی با کلاس است و همه چیزش در حد جهانی است قیمت آب و برق و گاز و بنزین و نان و گاهی اوقات هم چند برابر جهانی مثل ماشین و لباس و خانه همه کارگر ها خوشحال بودند و بر لبانشان لبخندی زیبا حتی آن که مرده و مگس ها دورش میگشتند بود و از این که امروز روزشان بود در پوست خود نمی گنجیدند به خاطر همین که در پوست خود نمی گنجیدند رشد کرده بودند و لباس هایشان پاره شده بود

من کلا به کار و کارگری اعتقاد ندارم و فقط از اون جایی که این کار کلاس داره و مردم ما هم جو زده هستند و امروز هرجا اسم کارگر ببینن میرن سر میزنن ببینن چه خبره امدم این وبلاگ رو نوشتم و باز هم چون امروز کلاس داره خواستم به کارگرها تبریک بگم روزشون رو...همین...میرم تی وی ببینم...بای

گیگیلی و 10 نکته عروسی سلطنتی

جمعه ساعت 12.5 از خواب پاشدم دیدم تی وی داره عروسی سلطنتی پخش میکنه ما هم که بیکار نشستیم دیدیم و به یه سری نکات پی بردم

1. خاک بر سرا پول ندادن یه حلقه درست حسابی بخرن بیاین ببرمتون بغالی سر کوچمون حلقه هاش شیک تر و قشنگ تره

2. خاک بر سرا واسه این که حلقه ارزون تر تموم بشه از عرضش که زده بودن از قطرش هم زدن بودن به طوری که حلقه رو با زور کردن تو دست عروس

3.این کیشیش ریا کار هم اونجا داره میگه هرکی اعتراض داره بگه در غیر این صورت زبان به کام بگیره...حالا می امدیم و اون وسط یکی اعتراض میکرد و عرس و هم میپرید تو بغلش و خداحافظ شما اون وقت تو چه غلتی میخواستی بکنی جلوی اون همه ملت

4.خاک بر سر مادر شوهر با اون لباس جیغش...زنیکه 90 سالته خجالت نمی کشی؟ یاده همون ضرب المثل معروف که میگه خجالت رو باید پیر زنی بکشه که با شرت گل گلی پشت متور وسپا تک چرخ میزنه افتادم...این هم همون بود...واقعا که

5.خاک بر سرا این پسره کچل چیه؟ خسیس ها حداقل یه چهارتا شاخه مو تو سر این دوماد خاک بر سر می کاشتین... به خدا پری روز دیدم رفته گره سر کوچمون هم مو کاشته

6.خاک بر سرا عروس رو یه آرایشگاه نبرده بودن...درسته دختر از رعیت گرفتید آرایش که اصلا پیش کشتون حالا از این ناخن مصنوعی ها نمی چسبونید به ناخنش لااقل ناخنش و لاک میزدید دختر همسایمون قربونش بشم 12 سالشه میخواد بره سر کوچه چس فیل بخره بیشتر آرایش میکنه

7.خاک بر سر ا ماشین که نداشتن گل بزنن کالسکه رو هم گل نزده بودن تازه این داماد بی فرهنگ حالا خوبه خودشون میگن لیدیز فرست ... اول پرید سوار کالسکه شد

8.این از همه مهم تره...خاک بر سرای ندید بدید اولش که امدن رو ایوان جمعیت و که دیدن گفتن wow اولاندش که واسه من wow wow نکن من خودم اینگلیس فولم...دوما کل این جمعیت انگشت کوچیکه جمعیتی که میاد نماز جمعه به امامت ایت الله احمد جون خاتمی هم نمیشه یه بار دیدی احمد جون بگه wow

بی جنبه های ندید بدید دهاتی...

9.بوسشون هم که دوتا بوس کردن که هیچ...بابا یه زبونی چیزی...تاحالا بوس نکرده بودین یعنی؟؟؟

10.شام ککتل....فکر کن تو ایران شام ککتل بدی بعد عروسی عمه و خاله و دائی و عمو تا دو سال به خاطر بی احترامی که بهشون شده جواب سلامت هم نمی دن

...بای